...SILICONVALLEY

...SILICONVALLEY

شما علاوه بر این مطالب با استفاده از جعبه لینک میتوانبد فیلم های تکنولوژی جدید را از اپارات با دسته بندی موضوعی مشاهده نمایید!
...SILICONVALLEY

...SILICONVALLEY

شما علاوه بر این مطالب با استفاده از جعبه لینک میتوانبد فیلم های تکنولوژی جدید را از اپارات با دسته بندی موضوعی مشاهده نمایید!

اگر می خواهید مخترعی جوان شوید به این وبلاگ بوید...

اگر می خواهید مخترعی جوان شوید....  

 

اگر می خواهید مخترعی جوان شوید عضو ای وبلاگ 

 شوید و با گفت گو با دوستان همفکر  و با تجربه خود مشکلات و احتیاجات خود را رفع کنید.  

من به شخصه با این کار موفق بوده ام و دانستنی های بسیای کسب کرده ام . مثل اینکه وارد کتاب دانستنی های زنده شده باشم....!!!!  

از هم کاری شما متشکرم.  

behanm moghtaderi. برای ورود به سایت و عضویت اینجا کلیک فرمایید.

 

دکتر میچیو کاکو کیست؟

دکتر میچیو کاکو کیست؟
   


ناممکن ها را تصور کن
دکتر میچیو کاکو یکی از بزرگ ترین فیزیکدانان نظری است که در سطح بین المللی از اعتبار شایسته یی برخوردار است. وی استاد کرسی فیزیک نظری سیتی کالج و مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه سیتی در نیویورک است. هدف وی آن است که رویای اینشتین در مورد «نظریه نهایی» را تحقق بخشد. تئوری نهایی معادله یی است که طول آن شاید نیم سطر هم نباشد، اما می تواند تمام نیروهای بنیادی طبیعت را با یکدیگر تلفیق کند.
دکتر میچیو کاکو یکی از بزرگ ترین فیزیکدانان نظری است که در سطح بین المللی از اعتبار شایسته یی برخوردار است. وی استاد کرسی فیزیک نظری سیتی کالج و مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه سیتی در نیویورک است. هدف وی آن است که رویای اینشتین در مورد «نظریه نهایی» را تحقق بخشد. تئوری نهایی معادله یی است که طول آن شاید نیم سطر هم نباشد، اما می تواند تمام نیروهای بنیادی طبیعت را با یکدیگر تلفیق کند. وی سخنرانی های متعددی را در سراسر دنیا ایراد کرده و تدریس کتاب های درسی که وی برای دوره دکترا تالیف کرده است، در بسیاری از مراکز آموزشی و تحقیقاتی جهانی الزامی است. وی تاکنون ۹ جلد کتاب تالیف کرده است که دو کتاب وی با عنوان «ابرفضا» و «چشم اندازها» در سطح جهانی به عنوان پرفروش ترین کتاب انتخاب و به اکثر زبان های دنیا ترجمه شده است. دکتر کاکو در سال ۱۹۶۸ از هاروارد فارغ التحصیل و به عنوان دانشجوی ممتاز دوره خود شناخته شد. او دکترای خود را در سال ۱۹۷۲ از آزمایشگاه تابش دانشگاه کالیفرنیا دریافت کرده و سپس به دانشکده علوم دانشگاه سیتی نیویورک پیوست. وی تاکنون بیش از ۷۰ مقاله فیزیکی در مجلات تخصصی فیزیک به چاپ رسانده است که بیشتر درباره نظریه ابرتار، ابرگرانش، ابرتقارن و فیزیک هارمونیک است. وی یکی از کسانی است که نظریه میدان تار را ابداع کرده است. در عین حال اولین کسی است که مقاله یی درباره ابرگرانش همسان و ابرتقارن در دماهای زیاد تالیف کرده است. او مولف چندین کتاب پرفروش عامه فهم و مجری چندین برنامه تلویزیونی پرطرفدار است، آخرین کتاب وی «فیزیک ناممکن ها» نام دارد. به مناسبت انتشار این کتاب گفت وگویی با وی انجام شده است که می خوانید.
● جذابیت های فیزیک و به ویژه فیزیک نظری در چیست؟
▪ فیزیک و به ویژه فیزیک نظری شما را قادر می سازد به برخی از دشوارترین پرسش ها درباره فضا و زمان پاسخ دهید. از جمله اینکه آیا سفر زمانی ممکن است؟ آیا راهی برای ورود به جهان های دیگر وجود دارد؟ در لحظه پیش از انفجار بزرگ چه اتفاقی روی داد؟ جهان چگونه خلق شد و چگونه پایان می پذیرد؟ اینها پرسش های کیهانی است و تنها راه پاسخگویی به آنها فیزیک نظری و استفاده از نظریه اینشتین و نظریه کوانتوم است. اینها دو پایه اصلی واقعیت فیزیکی است. فیزیک نظری رشته یی بسیار لذت بخش است. ما می خواهیم به چنین پرسش هایی پاسخ دهیم.
● به زبان ساده توضیح دهید که نظریه میدان تار چیست و این نظریه چگونه به جهان مربوط می شود.
▪ نظریه تار می گوید همه مواد و هر چیزی که ما در اطراف خود می بینیم، چیزی نیست جز نوسان های تارهای ریز. حوالی سال ۱۹۷۰ که من وارد این حوزه شدم، مجموعه بزرگی از روابط وجود داشت که به نظر می رسید نه هماهنگی بین آنها است و نه دلیلی دارند. در آن هنگام هیچ معادله وحدت بخشی برای کل نظریه وجود نداشت. نظریه میدان تار ابداع من است. میدان تار ما را قادر می سازد که همه نظریه تار را در یک معادله کوتاه خلاصه کنیم. یکی از هدف های اینشتین آن بود که ساده ترین معادله توصیف کننده جهان را ابداع کند. ما هم اکنون فکر می کنیم علاوه بر تارها، رویه هایی نیز وجود دارد، بنابراین باید در جست وجوی نظریه کارآمدتری باشیم. اما نظریه تار را می توان با معادله من خلاصه کرد. 
● شما در کتاب هایتان گفتید که در جوانی دستگاه هایی ساختید. این دستگاه ها چه بود و آیا کار هم می کرد؟
▪ در اصل من می خواستم درباره ضدماده تحقیق کنم. بنابراین عکس هایی از ضد ماده تهیه کردم. من می خواستم دستگاهی بسازم که بتواند یک پرتو ضدماده تولید کند، بنابراین باید «بتاترون» می ساختم که نوعی شتاب دهنده ذره است. من با دستگاه ابداعی خود به نمایشگاه ملی علوم رفتم و خیلی زود توجه ادوارد تلد فیزیکدان(پدر بمب هیدروژنی) را به خودم جلب کردم. وی دریافت من می خواهم چه کار کنم. تلر یک بورس تحصیلی برای رفتن به هاروارد به من اختصاص داد. به این ترتیب کار من به عنوان فیزیکدان شروع شد.
● شما به خاطر آینده گرا بودن تان مشهورید. اما آیا فناوری یا کشفی وجود دارد که هم اکنون شما را شگفت زده کرده باشد؟
▪ سال ها پیش که پژوهش در فیزیک نظری را آغاز کردم، مفهوم ماشین زمان را در کل بی معنی تصور می کردند، اما هم اکنون دیدگاه ما فیزیکدانان تغییر کرده است و این موضوع، موضوع مناسبی محسوب می شود. مقاله های بسیاری نوشته شده که طرح هایی با جزئیات درباره چگونگی ساخت ماشین زمان احتمالی دارد. البته تاکید می کنم انرژی لازم برای خم کردن زمان به شکل دلخواه برابر انرژی یک سیاهچاله است. بنابراین نباید انتظار داشت کسی به این زودی ها خبر دهد که دریچه یی را گشوده است که می تواند ما را به گذشته یا حتی کهکشانی دیگر ببرد. چنین چیزی شاید ممکن باشد، شاید هم ناممکن اما به طور قطع بسیار شگفت انگیز است. در عین حال ممکن است این موضوع تنها یک مساله مهندسی باشد. نکته شگفت انگیز آن است که به نظر می رسد هیچ قانون فیزیکی سفر زمانی را منع نمی کند. زمانی استفن هاوکینگ گفته بود نمی توان ماشین زمان ساخت زیرا اگر بتوان ساخت پس گردشگران آینده کجا هستند؟ من در پاسخ به این پرسش می گویم شاید آنها نامرئی باشند، به نظر می رسد که ما در آینده یی نزدیک به توانایی نامرئی شدن دست یابیم، بنابراین شاید آنها هم به چنین توانایی هایی رسیده باشند. یا شاید هم آنها چنان پیشرفته باشند که ما برای آنها مورچه هایی بیش نباشیم. بنابراین امکان دارد چندان به ما علاقه مند نشده باشند. 
● اگر شما در طول عمرتان یک بار این فرصت را می یافتید که به سفر زمانی بروید(گذشته یا آینده) به کدام سمت می رفتید و چرا؟
▪ هر دو جهت جالب است؛ خلقت در لحظه انفجار بزرگ، بارها توجه مرا به خود جلب کرده است، اما آینده تمدن نیز اغلب مرا شگفت زده می کند. ما هم اکنون در راه رسیدن به قله تمدن نوع اول هستیم(در مقیاس کارواشف، تمدن نوع اول تمدنی است که همه انواع انرژی های موجود در یک سیاره را مهار کرده است) یعنی یک تمدن سیاره یی را بنیانگذاری کرده ایم. من بسیار مشتاقم که حدود یکصد سال به آینده بروم و ببینم آیا ما توانسته ایم به سلامت به این مرحله دست یابیم یا خیر. انگلیسی زبان تمدن آینده و اینترنت سامانه ارتباطی این تمدن خواهد بود و ما تا آن زمان شاهد گسترش واحدهای تجاری بسیار بزرگ(همانند اتحادیه اروپا) خواهیم بود. آن زمان آغاز اقتصاد نوع اول است، اما پیش از آن فرهنگ نوع اول را آغاز کرده ایم. البته پیش از آن واکنش شدیدی نسبت به ظهور این فرهنگ را به شکل تروریسم پشت سر گذاشته ایم. تروریست ها به طور غریزی می دانند که ما رو به یک تمدن پیشروی علمی سیاره یی حرکت می کنیم. آنها نمی خواهند بخشی از جامعه چندفرهنگی اهل مدارا باشند. آنها در زمره نوعی از تمدن منفی یک هستند.
● آیا پیشرفت مهم و خاصی هست که شما به شخصه در طول زندگی تان منتظرش باشید؟
▪ من فکر می کنم اگر کسی منتظر دستاوردهایی مهم در ۱۰ ، ۲۰ یا ۳۰ سال آینده باشد، یکی از آنها طول عمر است. به بیان دیگر بشر می خواهد مکانیک فرآیند پیری را به صفر برساند. نوادگان ما شاید از این انتخاب برخوردار باشند که تا حدودی دارای سایبر اندام (اندام هایی که از بخش های زیست شناختی و مصنوعی ساخته شده اند) باشند و تا حدودی به لحاظ ژنتیکی اصلاح شده اند و حتی شاید در زمانی فناناپذیر شوند. البته ما چنین انتخاب هایی نداریم، اما می توان تصور کرد که نوادگان ما چنین اختیاری داشته باشند، یکی به مرگ طبیعی می میرد و دیگری که به لحاظ ژنتیکی بهبود یافته است، یا دارای اندام های مصنوعی است تا ابد زنده می ماند. شاید چنین چیزی برای برخی ناخوشایند به نظر آید، اما من فکر می کنم اگر این قدرت انتخاب بین مرگ و فناناپذیری وجود داشته باشد، برخی افراد فناناپذیری را انتخاب کنند.
● اگر خود شما روزی مجبور شوید اندام بیونیک بکارید، دوست دارید یکی از حس های خود را تقویت کنید یا حس دیگری را به حس های قبلی بیفزایید، آیا دوست دارید برخی از ویژگی های فیزیکی خود را تغییر دهید؟
▪ خب ما هم اکنون چنین کاری را برای مبتلایان سکته که کاملاً زمینگیر شده اند، انجام می دهیم. ما می توانیم تراشه یی در مغز آنها بکاریم تا به یک لپ تاپ وصل شود و به آنها آموزش می دهیم که مکان نما را (تنها با فکر کردن درباره آن) روی صفحه نمایش حرکت دهند. چنین افرادی که به دلیل فلج بودن نمی توانند ارتباط برقرار کنند می توانند بنویسند و به پست الکترونیک شان پاسخ دهند، کامپیوتر بازی کنند و در وب بگردند. بنابراین چنین پیشرفت هایی دستاوردهای پزشکی محسوب می شود. هم اکنون ما می توانیم واقعاً ذهن افراد فلج را بخوانیم. اکنون به این موضوع فکر می کنیم که با چنین امکانی چه کارهایی می توانیم انجام دهیم. شاید روزی برخی افراد همانند استفن هاوکینگ (که تنها می تواند چشم هایش را حرکت دهد) مستقیم به رایانه وصل شوند و این آغاز راهی نو برای تعامل با دستگاه های ما است. شاید روزی برسد که حتی افراد غیرمعلول هم اجزای میکروسکوپی در مغز خود بکارند تا مثلاً بتوانند تنها با فکر کردن وبگردی کنند.
● شما آشکارا و به شدت به ارتباط علمی با عامه مردم علاقه مند هستید، چه توصیه یی به نسل آینده دانشمندان، فیزیکدانان، کیهان شناسان و مهندسان دارید؟
▪ همان گونه که شما هم می دانید ما همه دانشمند به دنیا می آییم. همه ما پس از تولد با دیدن ستارگان و جهان شگفت زده می شویم، اما هنگامی که شش، هفت یا هشت ساله هستیم، این حسمان را سرکوب می کنیم که این کار بسیار خطرناک است. جهان مرتب از لحاظ فناوری پیچیده تر می شود، در عین حال هر سال جوانان کمتری رشته های دشوار علمی(مثل فیزیک، شیمی، ریاضیات، مهندسی و...) را انتخاب می کنند. من فکر می کنم چنین وضعیتی برای جامعه پیشرفته و صنعتی خطرناک است که تا این حد به فناوری وابسته است، اما مردمی دارد که از لحاظ علمی بی سواد هستند. برای مثال ایالات متحده یکی از اشتباه ترین نظام های آموزش را در قبال علم دارد. دانش آموزان این کشور پیوسته نسبت به کشورهای جهان سوم عقب تر هستند. به همین دلیل است که من می گویم وظیفه دانشمندان است که عموم مردم را نسبت به این موضوع علاقه مند کنند (هر چند ما تنها با پژوهش در آزمایشگاه راضی و خرسند می شویم) اما من فکر می کنم دیر یا زود این موضوع اثر منفی خود را نشان می دهد، زیرا در نهایت مالیات دهندگان نمی دانند که ما چه می کنیم و دیگر از حمایت ما دست می کشند. بنابراین من فکر می کنم بسیار مهم است که ما به عنوان دانشمند با عموم مردم در ارتباط باشیم. ما نمی توانیم از مردم کناره گیری کنیم و بگوییم چنین کاری وظیفه ما نیست.
● شما هم اکنون مشغول چه کاری هستید؟ آیا کتاب دیگر یا برنامه تلویزیونی دیگری در دست تهیه دارید؟
▪ هم اکنون که برنامه یی ندارم. در حقیقت کاری که هم اکنون می کنم این است که برای کامل کردن نظریه تار تلاش می کنم. این نظریه هنوز شکل نهایی اش را نیافته است و من می خواهم به کامل شدن آن کمک کنم. ما باید به رابطه یی دست پیدا کنیم که بتواند همه انواع رویه ها و همه تارها را خلاصه کند. من فکر می کنم جذاب ترین حوزه پژوهشی در زمان حال همین حوزه است.

www.astronomy.com
ترجمه؛ محمد فتحی




گفت وگو با میچیو کاکو درباره آینده فناوری ناممکن ها را تصور کن


دکتر میچیو کاکو یکی از بزرگ ترین فیزیکدانان نظری است که در سطح بین المللی از اعتبار شایسته یی برخوردار است. وی استاد کرسی فیزیک نظری سیتی کالج و مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه سیتی در نیویورک است. هدف وی آن است که رویای اینشتین در مورد «نظریه نهایی» را تحقق بخشد. تئوری نهایی معادله یی است که طول آن شاید نیم سطر هم نباشد، اما می تواند تمام نیروهای بنیادی طبیعت را با یکدیگر تلفیق کند. وی سخنرانی های متعددی را در سراسر دنیا ایراد کرده و تدریس کتاب های درسی که وی برای دوره دکترا تالیف کرده است، در بسیاری از مراکز آموزشی و تحقیقاتی جهانی الزامی است. وی تاکنون 9 جلد کتاب تالیف کرده است که دو کتاب وی با عنوان «ابرفضا» و «چشم اندازها» در سطح جهانی به عنوان پرفروش ترین کتاب انتخاب و به اکثر زبان های دنیا ترجمه شده است. دکتر کاکو در سال 1968 از هاروارد فارغ التحصیل و به عنوان دانشجوی ممتاز دوره خود شناخته شد. او دکترای خود را در سال 1972 از آزمایشگاه تابش دانشگاه کالیفرنیا دریافت کرده و سپس به دانشکده علوم دانشگاه سیتی نیویورک پیوست. وی تاکنون بیش از 70 مقاله فیزیکی در مجلات تخصصی فیزیک به چاپ رسانده است که بیشتر درباره نظریه ابرتار، ابرگرانش، ابرتقارن و فیزیک هارمونیک است. وی یکی از کسانی است که نظریه میدان تار را ابداع کرده است. در عین حال اولین کسی است که مقاله یی درباره ابرگرانش همسان و ابرتقارن در دماهای زیاد تالیف کرده است. او مولف چندین کتاب پرفروش عامه فهم و مجری چندین برنامه تلویزیونی پرطرفدار است، آخرین کتاب وی «فیزیک ناممکن ها» نام دارد. به مناسبت انتشار این کتاب گفت وگویی با وی انجام شده است که می خوانید.

-جذابیت های فیزیک و به ویژه فیزیک نظری در چیست؟

فیزیک و به ویژه فیزیک نظری شما را قادر می سازد به برخی از دشوارترین پرسش ها درباره فضا و زمان پاسخ دهید. از جمله اینکه آیا سفر زمانی ممکن است؟ آیا راهی برای ورود به جهان های دیگر وجود دارد؟ در لحظه پیش از انفجار بزرگ چه اتفاقی روی داد؟ جهان چگونه خلق شد و چگونه پایان می پذیرد؟ اینها پرسش های کیهانی است و تنها راه پاسخگویی به آنها فیزیک نظری و استفاده از نظریه اینشتین و نظریه کوانتوم است. اینها دو پایه اصلی واقعیت فیزیکی است. فیزیک نظری رشته یی بسیار لذت بخش است. ما می خواهیم به چنین پرسش هایی پاسخ دهیم.

-به زبان ساده توضیح دهید که نظریه میدان تار چیست و این نظریه چگونه به جهان مربوط می شود.

نظریه تار می گوید همه مواد و هر چیزی که ما در اطراف خود می بینیم، چیزی نیست جز نوسان های تارهای ریز. حوالی سال 1970 که من وارد این حوزه شدم، مجموعه بزرگی از روابط وجود داشت که به نظر می رسید نه هماهنگی بین آنها است و نه دلیلی دارند. در آن هنگام هیچ معادله وحدت بخشی برای کل نظریه وجود نداشت. نظریه میدان تار ابداع من است. میدان تار ما را قادر می سازد که همه نظریه تار را در یک معادله کوتاه خلاصه کنیم. یکی از هدف های اینشتین آن بود که ساده ترین معادله توصیف کننده جهان را ابداع کند. ما هم اکنون فکر می کنیم علاوه بر تارها، رویه هایی نیز وجود دارد، بنابراین باید در جست وجوی نظریه کارآمدتری باشیم. اما نظریه تار را می توان با معادله من خلاصه کرد.

-شما در کتاب هایتان گفتید که در جوانی دستگاه هایی ساختید. این دستگاه ها چه بود و آیا کار هم می کرد؟

در اصل من می خواستم درباره ضدماده تحقیق کنم. بنابراین عکس هایی از ضد ماده تهیه کردم. من می خواستم دستگاهی بسازم که بتواند یک پرتو ضدماده تولید کند، بنابراین باید «بتاترون» می ساختم که نوعی شتاب دهنده ذره است. من با دستگاه ابداعی خود به نمایشگاه ملی علوم رفتم و خیلی زود توجه ادوارد تلد فیزیکدان(پدر بمب هیدروژنی) را به خودم جلب کردم. وی دریافت من می خواهم چه کار کنم. تلر یک بورس تحصیلی برای رفتن به هاروارد به من اختصاص داد. به این ترتیب کار من به عنوان فیزیکدان شروع شد.

-شما به خاطر آینده گرا بودن تان مشهورید. اما آیا فناوری یا کشفی وجود دارد که هم اکنون شما را شگفت زده کرده باشد؟

سال ها پیش که پژوهش در فیزیک نظری را آغاز کردم، مفهوم ماشین زمان را در کل بی معنی تصور می کردند، اما هم اکنون دیدگاه ما فیزیکدانان تغییر کرده است و این موضوع، موضوع مناسبی محسوب می شود. مقاله های بسیاری نوشته شده که طرح هایی با جزئیات درباره چگونگی ساخت ماشین زمان احتمالی دارد. البته تاکید می کنم انرژی لازم برای خم کردن زمان به شکل دلخواه برابر انرژی یک سیاهچاله است. بنابراین نباید انتظار داشت کسی به این زودی ها خبر دهد که دریچه یی را گشوده است که می تواند ما را به گذشته یا حتی کهکشانی دیگر ببرد. چنین چیزی شاید ممکن باشد، شاید هم ناممکن اما به طور قطع بسیار شگفت انگیز است. در عین حال ممکن است این موضوع تنها یک مساله مهندسی باشد. نکته شگفت انگیز آن است که به نظر می رسد هیچ قانون فیزیکی سفر زمانی را منع نمی کند. زمانی استفن هاوکینگ گفته بود نمی توان ماشین زمان ساخت زیرا اگر بتوان ساخت پس گردشگران آینده کجا هستند؟ من در پاسخ به این پرسش می گویم شاید آنها نامرئی باشند، به نظر می رسد که ما در آینده یی نزدیک به توانایی نامرئی شدن دست یابیم، بنابراین شاید آنها هم به چنین توانایی هایی رسیده باشند. یا شاید هم آنها چنان پیشرفته باشند که ما برای آنها مورچه هایی بیش نباشیم. بنابراین امکان دارد چندان به ما علاقه مند نشده باشند.

-اگر شما در طول عمرتان یک بار این فرصت را می یافتید که به سفر زمانی بروید(گذشته یا آینده) به کدام سمت می رفتید و چرا؟

هر دو جهت جالب است؛ خلقت در لحظه انفجار بزرگ، بارها توجه مرا به خود جلب کرده است، اما آینده تمدن نیز اغلب مرا شگفت زده می کند. ما هم اکنون در راه رسیدن به قله تمدن نوع اول هستیم(در مقیاس کارواشف، تمدن نوع اول تمدنی است که همه انواع انرژی های موجود در یک سیاره را مهار کرده است) یعنی یک تمدن سیاره یی را بنیانگذاری کرده ایم. من بسیار مشتاقم که حدود یکصد سال به آینده بروم و ببینم آیا ما توانسته ایم به سلامت به این مرحله دست یابیم یا خیر. انگلیسی زبان تمدن آینده و اینترنت سامانه ارتباطی این تمدن خواهد بود و ما تا آن زمان شاهد گسترش واحدهای تجاری بسیار بزرگ(همانند اتحادیه اروپا) خواهیم بود. آن زمان آغاز اقتصاد نوع اول است، اما پیش از آن فرهنگ نوع اول را آغاز کرده ایم. البته پیش از آن واکنش شدیدی نسبت به ظهور این فرهنگ را به شکل تروریسم پشت سر گذاشته ایم. تروریست ها به طور غریزی می دانند که ما رو به یک تمدن پیشروی علمی سیاره یی حرکت می کنیم. آنها نمی خواهند بخشی از جامعه چندفرهنگی اهل مدارا باشند. آنها در زمره نوعی از تمدن منفی یک هستند.

-آیا پیشرفت مهم و خاصی هست که شما به شخصه در طول زندگی تان منتظرش باشید؟

من فکر می کنم اگر کسی منتظر دستاوردهایی مهم در 10 ، 20 یا 30 سال آینده باشد، یکی از آنها طول عمر است. به بیان دیگر بشر می خواهد مکانیک فرآیند پیری را به صفر برساند. نوادگان ما شاید از این انتخاب برخوردار باشند که تا حدودی دارای سایبر اندام (اندام هایی که از بخش های زیست شناختی و مصنوعی ساخته شده اند) باشند و تا حدودی به لحاظ ژنتیکی اصلاح شده اند و حتی شاید در زمانی فناناپذیر شوند. البته ما چنین انتخاب هایی نداریم، اما می توان تصور کرد که نوادگان ما چنین اختیاری داشته باشند، یکی به مرگ طبیعی می میرد و دیگری که به لحاظ ژنتیکی بهبود یافته است، یا دارای اندام های مصنوعی است تا ابد زنده می ماند. شاید چنین چیزی برای برخی ناخوشایند به نظر آید، اما من فکر می کنم اگر این قدرت انتخاب بین مرگ و فناناپذیری وجود داشته باشد، برخی افراد فناناپذیری را انتخاب کنند.

-اگر خود شما روزی مجبور شوید اندام بیونیک بکارید، دوست دارید یکی از حس های خود را تقویت کنید یا حس دیگری را به حس های قبلی بیفزایید، آیا دوست دارید برخی از ویژگی های فیزیکی خود را تغییر دهید؟

خب ما هم اکنون چنین کاری را برای مبتلایان سکته که کاملاً زمینگیر شده اند، انجام می دهیم. ما می توانیم تراشه یی در مغز آنها بکاریم تا به یک لپ تاپ وصل شود و به آنها آموزش می دهیم که مکان نما را (تنها با فکر کردن درباره آن) روی صفحه نمایش حرکت دهند. چنین افرادی که به دلیل فلج بودن نمی توانند ارتباط برقرار کنند می توانند بنویسند و به پست الکترونیک شان پاسخ دهند، کامپیوتر بازی کنند و در وب بگردند. بنابراین چنین پیشرفت هایی دستاوردهای پزشکی محسوب می شود. هم اکنون ما می توانیم واقعاً ذهن افراد فلج را بخوانیم. اکنون به این موضوع فکر می کنیم که با چنین امکانی چه کارهایی می توانیم انجام دهیم. شاید روزی برخی افراد همانند استفن هاوکینگ (که تنها می تواند چشم هایش را حرکت دهد) مستقیم به رایانه وصل شوند و این آغاز راهی نو برای تعامل با دستگاه های ما است. شاید روزی برسد که حتی افراد غیرمعلول هم اجزای میکروسکوپی در مغز خود بکارند تا مثلاً بتوانند تنها با فکر کردن وبگردی کنند.

-شما آشکارا و به شدت به ارتباط علمی با عامه مردم علاقه مند هستید، چه توصیه یی به نسل آینده دانشمندان، فیزیکدانان، کیهان شناسان و مهندسان دارید؟

همان گونه که شما هم می دانید ما همه دانشمند به دنیا می آییم. همه ما پس از تولد با دیدن ستارگان و جهان شگفت زده می شویم، اما هنگامی که شش، هفت یا هشت ساله هستیم، این حسمان را سرکوب می کنیم که این کار بسیار خطرناک است. جهان مرتب از لحاظ فناوری پیچیده تر می شود، در عین حال هر سال جوانان کمتری رشته های دشوار علمی(مثل فیزیک، شیمی، ریاضیات، مهندسی و...) را انتخاب می کنند. من فکر می کنم چنین وضعیتی برای جامعه پیشرفته و صنعتی خطرناک است که تا این حد به فناوری وابسته است، اما مردمی دارد که از لحاظ علمی بی سواد هستند. برای مثال ایالات متحده یکی از اشتباه ترین نظام های آموزش را در قبال علم دارد. دانش آموزان این کشور پیوسته نسبت به کشورهای جهان سوم عقب تر هستند. به همین دلیل است که من می گویم وظیفه دانشمندان است که عموم مردم را نسبت به این موضوع علاقه مند کنند (هر چند ما تنها با پژوهش در آزمایشگاه راضی و خرسند می شویم) اما من فکر می کنم دیر یا زود این موضوع اثر منفی خود را نشان می دهد، زیرا در نهایت مالیات دهندگان نمی دانند که ما چه می کنیم و دیگر از حمایت ما دست می کشند. بنابراین من فکر می کنم بسیار مهم است که ما به عنوان دانشمند با عموم مردم در ارتباط باشیم. ما نمی توانیم از مردم کناره گیری کنیم و بگوییم چنین کاری وظیفه ما نیست.

-شما هم اکنون مشغول چه کاری هستید؟ آیا کتاب دیگر یا برنامه تلویزیونی دیگری در دست تهیه دارید؟

هم اکنون که برنامه یی ندارم. در حقیقت کاری که هم اکنون می کنم این است که برای کامل کردن نظریه تار تلاش می کنم. این نظریه هنوز شکل نهایی اش را نیافته است و من می خواهم به کامل شدن آن کمک کنم. ما باید به رابطه یی دست پیدا کنیم که بتواند همه انواع رویه ها و همه تارها را خلاصه کند. من فکر می کنم جذاب ترین حوزه پژوهشی در زمان حال همین حوزه است.

www.astronomy.com
 یکشنبه 17 شهریور 1387